123


122


من جز آغوش تو حتی به دیوار هم تکیه نمی کنم !


زیارت نوشت: 5شنبه عازم مشهد هستم ... حلالم کنید

تعطیل نوشت: تا اطلاع ثانوی این وب تعطیل می باشد.

نکته نوشت: یعنی برای همیشه نرفتم .... یه مدتی میرم



121

آقای حسن !!!تقلیدکار اسم وبلاگ بنده این گونه نظر برایم میگذارد:

1)به آجی زهرات بکو اسم دوست من زهراست چرا مامان بابات اسمتو گذاشتن زهرا[عصبانی]

2)این مطلب رو حذف کن وگرنه عین این مطلب رو من هم مینویسم

120

 

هیچ وقت اشک اونی که دوستش دار رو درنیار....

چون ممکنه همراه اشکاش...

از چمش بیوفتی...!!!

مخاطب خاص: تو اینجوری از چشمم افتادی

دزد نوشت: دزد اسم وبلاگم کشف شد .... برای حمایت از من برید دعواش کنید

قلب افزار(تسوج) 

119

 

کـــم بــاش . . . اصلـا هـم نــگـران کـــم شـدنـت نـبــاش !
آنکس کـه اگـه کـم بـاشـی گــمـت کـنـد هـمانیست کـه اگــــر زیـاد بـاشـی حـیـفـت مـیـکـنـد
...

تَرک نوشت:کمتر میام نت تو ترک هستم

نبود نوشت:تاحالا اینقدر از نبود بعضی ها خوش حال نبودم ... ازاینکه مثل موی ضاید از ریشه ی وجودم کَندمش خوشحالم

شماره نوشت: دوستایی که شمارمو میخوان تا در نبودن ها به یادم باشن بگن شماره بدم

118

 

زمستان و تابستان ندارد …
نباشی چهار ستون بدنم میلرزد !

منبع متن:من خیلی بامزه ام!!!

رایتل نوشت: رایتلم بالاخره فعال شد! میدونید وقتی خاموش باشه کسی زنگ بزنه وقتی روشن کنیم هم یه اس به ما میده میگه یه تماس از دست رفته داشتید هم به اونی که زنگیده اس میده میگه الان بزنگ روشنه:دی

رو نوشت: دیگه روم نمیشه به همه اس بدم بگه فائزه ام اینم خط جدیدم

117

 

داشتم آهنگ گوش میدادم یهو دیدم یه صدایی میاد...آهنگ رو قطع کردم رفتم از پنجره بیرون رو نگاه کردم که دیدم یکی از پسرای همسایمون داره فوش های ناموسی و بوق میده و با پا لگد میزنه در یه خونه ای ...  با چوب و دست و پا و لنگ کفش افتاده بود به جون آدمای اون خونه ...قضیه از این قرار بود که بچه های این دو خونواده باهم بازی میکردن که پای یکی گیر میکنه به اون یکی دماغ یکی اون وسط میشکنه...

اون پسره که داشت همینطوری فوش ناموسی میداد یه ایرانی بود و اون خونواده یه افغانی... به رسم نمیدونم چی همه  رفته بودن طرف ایرانیه ...  بالاخره خونواده افغانیه رو از چنگ این پسره ی بی ادب کردن تو خونشون و در و بستن و دعوا تموم شد...

نکات اخلاقی از دید من:

1. شخصیت به ایرانی بودن و افغانی نبودن نیست .انسانیت چیزی بود که امروز توصورت پدر این خونواده افغانی دیدم که درنهایت اینکه فوش ناموسی این پسره ی الدنگ رو به خونوادش میشنید سعی میکرد دعوا رو تموم کنه

2. ایرانی ها واقعا مهمان نوازن ؟حالا اگه یه اروپایی بودن این پسره افغان بودن این خونواده رو تو سرشون نمی کوبید.!!!

3. مردایی که توی دعوا تماشاچی هستن و اجازه میدن هر فوشی جلوی خانوما زده بشه ...،لطفا بشینن خونه واسشون شوهر پیدا شه

4.  افغان های عزیز!ببخشید که  بعضی از مردم ما آدم نیستن

117

 

پــسر : عزیزم ، ما الان دوساله باهمیم !

دختر : خب ؟

پــسر : چقدر به من اطمینان داری ؟

دختر : خیـــــــــــــ ــــــــلی !

پسر : یعنی اگه بخوام بغلم میکنی ؟

دختر : معلومه ، بیا

پــسر : بوس بخوام چی ؟

دختر : بله ، بله بیا

پــسر : اگه بگم بیا دل بدیم قلوه بگیریم چی ؟

دخــتر : آره بابا بیا

پــسر : اصلا بخوام لخت شی برام سالسا برقصی، چی ؟

دختر : صد در صد ! بیا- بیا

پــسر : قربونت بشم...من ! موبایلتو میدی ببینم؟؟

دختـر : نه دیگه ! پررو نشو !!!

 

 

116

رایتل نوشت: دیروز زنگیدم به رایتل میگم چرا فعالش نکردین من که 3 روز پیش مدارکم ارسال شد میگه خب دوروره که تعطیله:دی !!!اون وقت میخواستم بپرسم پس پرا تورو تعطیل نکردن دیگه حیا نذاشت:)))

من نوشت: زهره میدونم تو حتما گزینه 1 رو انتخاب میکنی حالا میخوای منو ضایع کن یکی دیگه رو بگو:دی

نادیا نوشت: نادیا!!!!چرا وبت رو حذف کردی؟؟؟؟من دیگه به عشق کی نظرسنجی بذارم؟؟؟؟؟

115

 

+مهم نیست که هی تموم میشه و دوباره شروع میشه

مهم اینه که همیشه تو لباسم رو از پشت ببندی!!مخاطب خاص

منبع: مُـخ من و تتلو

محض یاد آوری به خودم وبعضیا:

114

بی تفاوت باش به جهنم

مگر دریا مُرد از بی بارانی!!؟؟

ماه رمضان نوشت: همیشه وقتی ماه رمضون تموم میشه یه حس بدی دارم .... عیدتون مبارک

من نوشت: مغرور شده ام....

113

 

ادامه نوشت: ادمه مطلب ترول داره

پلیس نوشت: من،زهره،پلیس.... خب بده مگه رفته بودیم استقبال عید فطر و روزه خوری

ادامه نوشته

112

 

خب آستینام رو بالا زدم تا ویندوزمو عوض کنم با آرزوی موفقیت برای خودم

111

110

 

بگو تمام تو مال من است

دلم میخواهد حسادت کنم به خودم !

۱۱۰ نوشت: وقتی عدد آپ رو نوشتم یه لحظه ترسیدم

زهره نوشت: فردا می بینمتاینقدر بخندیم که حراست بیرونمون کنه از دانشگاه

کپی نوشت: اینقدر بدمان می آید برای پست های نظر سنجی جملات کپی شده میذارند

رایتل نوشت: دارم سعی میکنم صبح ها بیدار شم نه ظهر ها ...تا برم سیم کارتمو فعال کنم

109

نبود نوشت: یه چند روزی نیستم

زهره نوشت: زهره دلم برات تنگ شده  

108

 

 نقد من از کتاب شام شوکران:

حتما کتاب قشنگی بوده برام، که 2روزه خوندمش ...کتاب هرچقدر هم که قطور باشه فقط در صورتی که جذاب باشه 2 روزه تموم میشه!اگه نام نویسنده رو نمی نوشت فکر میکردم یه خارجی نوشته داستان رو چون مثل اکثر داستان های ایرانی یه دختر و پسر لوس که در نهایت زیبایی هستن شخصیت های داستان نبودن و مثل بعضی رمان های ایرانی پر از شخصیت نبود ... هرچند داستان پایان باز داشت و من نفهمیدم بهم دیگه رسیدن یا نه اما درکل به نظرم زیبا نوشته شده بودو آموزنده هم بود !به وقت گذاشتنش می ارزید

 

107

محض خنده!!!

حالا به کوری چشم نیوتن کی حاضره امتحانش کنه؟

خر که از پل میگذره اینه!!!!!:دی

هرکی اون اولی رو امتحان کرد اینم می تونه امتحان کنه!!:دی

همینه که تو والیبال پیشرفت میکنیم دیگه

106

 

رمان نوشت: رمان شام شوکران رو شروع کردم... امیدوارم داستان جالبی باشه

ویندوز نوشت: دیگه خیلی داغون شده سیستمم با دابل کلیک برنامه ها بازنمیشن ۴بار کلیک میخواد اینقدر ویروس داره که همش Error Disk cleanup میده ...:دی فکر کنم امروز یا فردا تعویض ویندوز کنم

لیلا نوشت: عزیزم وبت رو حذفیدم برو به اسم خودت ثبتش کن

زهره نوشت: ببخشید هرچی دانلود دارم میدم به توآخه تو ته جاده معرفتی

105

 

+خدایا !

میدانم یه وقتایی مغلته کردم ،لغز خوندم، قمپز در کردم

اما تنها تو میدانی من در چه آمپاسی هستم

کمکم کن

سکوت نوشت: ــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

104

 

اسم بلوتوثت چیه؟

۳۰-۲۰ نوشت: منم برای دیدنت لحظه شماری میکنم

چشم نوشت: برچشم شور و حسود لعنت.... بشمار

103

 

سرم را روی شانه ات بگـذار

تـآ همـه بداننــد

همــــه چــیز

زیر سر من اســت ...!

زنده نوشت: فکر کنم ۱هفته ای باشه که نت نیومدم و جواب نظرهام رو ندادم .. اما همچنان زنده ام :دی

فردا نوشت: فردا به همتون سر میزنم ... نگران بودین حق داشتین یه اتفاق کوچولو واسم افتاده بود

مریض نوشت: کامپیوترم مریض شده ... اما همچنان باید مقاومت کنه چون حس ویندوز عوض کردن ندارم

آمپاس نوشت: تو آمپاس انتخاب اینترنت موندم ... رایتل بهتره یا مبین نت؟؟

لیلا نوشت:شمارت رو برام کامنت کن برات بفرستم رمز ویه گونی سوال دارم ازت

 

102

 

+دستات که مال من باشه،

هیچکس منو دست کم نمیگیره...

من و او نوشت: ن عزیزم ... چند روزیه که آپ نکردی و خیلی نگرانتم ! امیدوارم اوضاع بهتر شده باشه خانومی میدونم حال و روز خوبی نداری ... اما یه خبری از خودت بده ... اس بده ... یا بیا وبم

روزه نوشت: خدایا اگه الان یه تخم مرغ بندازیم زمین نیمرو میشه ... یه ذره هوای تهران رو خنک تر کن

101

 

نادیا نوشت: انگیزه یکی از مخاطبام به نام نادیا از اومدن به وبم فقط همین نظر سنجی هاست

100

 

ورود ممنوع! حتی شما دوست عزیز

ادامه نوشته

99

 

+همه چیز آلودست...

تن ها آلوده...

چشم ها آلوده...

فکر ها آلوده...

خدایا...!چگونه پاک بمانم؟

من نوشت: میخواستم از اینجا اسباب کشی کنم دیدم حسش نیس

غزال نوشت: رمان غزال رو خوندم ... داستانش تو مایه های همون دالان بهشت بود اما درسطحی پایین تر یه جاهایی از داستان اغراق زیادی داشت.. درکل خوشم اومد.

دودکش نوشت: منو تو آمپاس نذار یعنی چی دقیقا؟

ادامه نوشت: توادامه مطلب کارنامه ای این ترمم رو گذاشتم رمزشو خواستین درخدمتم

ادامه نوشته

98

 

من نوشت: مهم نیست همه چی تموم شد...مهم اینه که دوستای بهتری از تو دارم که تو چرک کف پاشونم نیستی... ولی حالا که من نیستم کی گند کاری هات رو از پشت میبنده*مخاطب: یه دختر *

مارنوشت: مار از پونه بدش میاد تو وبلاگش سبز میشه

96

 

او سوم شخص مفرد نیست!

همه ی دنیای من است...!

۳۰-۱:هنوز ۲۹ روز دیگه مونده و من نمی دونم طاقت یک ماه رو دارم یا نه

۳۰-۲: روزشماری ،سخته

95

 

برای دیدن جواب تست به ادامه مطلب بروید

برای دیدن جواب تست به ادامه مطلب بروید:

ادامه نوشته

94

 

+خدایا خودمونیم،انگار خاک کم اوردی یه سری آدما رو با لجن ماست مالی کردی

+چگونه می توان به تاول های پا گفت تمام مسیر اشتباه بوده؟!!!

+اولین حس مادرم به من تهوع بود... از دیگران هیچ انتظاری ندارم

+سهمیه هوای من هم برای تو !!! برای نفس نفس زدن در آغوش او لازمت می شود عزیزم ...